ماجرای آشنایی شهید مطهری با علامه طباطبایی / مقدمه تشکر آمیز دارالتقریب مصر برای کتاب المیزان
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۰۸۳۴۸
به گزارش «مبلغ»- حضرت آیت الله سبحانی گفتند: یکی از مزایای ایشان این است که خیلی حاضر نبود تظاهر به علم کند. اگر کسی با ایشان یکماه در یک خانه زندگی می کرد، اصلا احساس نمی کرد، این مرد، فرد باسوادی است.
این مرجع تقلید شیعیان در پیامی تصویری به کنگره بین المللی چهل و دومین سالگرد ارتحال علامه طباطبایی که در مدرسه علمیه امام کاظم (ع) برگزار شد، با قرائت آیه «أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا ۚ وَاللَّهُ یَحْکُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ ۚ وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ» اظهار داشتند: «از برگزارکنندگان این همایش تشکر می کنم زیرا درحقیقت معرفی یک شخص نادرالوجود در میان افراد ماست و در حقیقت ترویج این شخصیت، ترویج علم و کمال است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قرآن مجید می فرماید: گاهی یک فرد به صورت فرد است اما از نظر خدمت به صورت امت است؛ «إِنَّ إِبۡرَٰهِیمَ کَانَ أُمَّةٗ ». ابراهیم فردی در بابل بود بعد آمد فلسطین و بعد هم آمد حجاز. به ظاهر یک فردی است اما قرآن او را امتی تلقی می کند زیرا خدماتی که انجام داد، خدمات عظیمی بود و بشریت را از بت پرستی نجات داد حتی حاضر شد سوخته شود اما این ایده زنده بماند.
آیه ای را که من تلاوت کردم درباره علماست، امام باقر (ع) این آیه را بر علما تطبیق می کند؛ «أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا». مگر مردم نمی بینند که ما از زمین می کاهیم. می فرماید: مراد از «کاستن زمین»، مردن علما و بزرگان است. کانه این علما بخشی از این زمین هستند که رفتن اینها، رفتن زمین است. «أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا»؛ مرحوم علامه طباطبایی یکی از مصادیق این آیه و مصادیق آیه قبلی بود. او به ظاهر فردی بود. مانند یک فرد زندگی کرد اما آثاری که گذاشت، آثار امتی بود.
البته زندگی ایشان در آن مقاله ای که نوشتم اجمالا آمده است. من نمی خواهم در آن باره سخن بگویم بلکه می خواهم نظر شخصیت ها را درباره ایشان یادآور شوم. مرحوم آیت الله بروجردی اعلی الله مقامه کسی نبود که بی حساب درباره افراد سخن بگوید. خیلی در این مساله دقت می کرد. من در یکی از مجالس ایشان بودم و اتفاقا مرحوم آقای طباطبایی هم در آن مجلس بود و آمده بودند برای عرض تشکر از اینکه ایشان مدرسه ای برای مرحوم طباطبایی تبریزی گرفته بود. ناگهان خادم ایشان آقای حاج احمد آمد و گفت پسرعموی آسید ابوالحسن اصفهانی با پزشک سوئدی آمدند خدمت شما برسند، اجازه می فرمائید؟ کمی تامل کرد و سپس گفت: اشکالی ندارد. اینها آمدند. البته اتفاقا پسرعموی آسید ابوالحسن نشست روی زمین اما آن دکتر موفق نشد و به زحمت بین القیام و الجلوس بود. سئوال این بود که ما آمده ایم کنگره ای در آنکارا داریم درباره مواد مخدر و بالاخص خمر. می خواستیم نظر اسلام را بفهمیم. شما نظر اسلام را بیان کنید. من در فکر رفتم که آقا چه موضوعی را می خواهد بیان کند، اگر ضررهای پزشکی را بخواهد بگوید که اینها واردند. خب، حقیقت بر قلوب اولیا الهام می شود؛ فرمود: امتیاز انسان با عقل است و الکل ضد عقل است. من دیدم خیلی تعجب کردند. بعدا سوال دیگری مطرح کرد که من نمی گویم. بعدا گفتند آقا شما مطلبی بنویسید و ما از طرف شما نظر اسلام را بیان کنیم. نگاهی به مجلس کرد و چشمش به آیت الله طباطبایی افتاد. تمام نظرم این کلمه ایشان است؛ گفت: «آقای آسید محمدحسین طباطبایی تبریزی از علمای اسلامند، دایره اش دایره بزرگی است، تفسیری دارند، ایشان می توانند در این موضوع چیزی بنویسند و در کنگره خوانده شود». تکریم مرحوم بروجردی از آقای طباطبایی با همین کلمه است.
مقدمه ای که در چاپ های اول «المیزان» از دارالتقریب مصر آمده است، مبیّن مقام علمیت ایشان است که این تفسیر، تفسیر ممتازی است. تفسیری نوشته است که توانسته مشکلات آیات را با آیات حل کند. توانسته است اختلاف روایات را بوسیله قران رفع کند. از این نظر می توان گفت، درحقیقت، ایشان امتی بود ولو به صورت فرد. رفتن ایشان درحقیقت نقصی از زمین بود.
اما یکی از چیزهایی که مخفی است را من عرض کنم؛ ایشان سال 1324 بخاطر شورشی که در آذربایجان شد به قم آمدند و تا سال 30 خیلی مخفیانه زندگی می کرد. کسی کمتر او را می شناخت؛ یعنی کسی نبود که خود را نشان دهد. من روزی منزل مرحوم طباطبایی بودم؛ زمستان بود و کرسی بود. یکمرتبه دیدم حاج علی اصغر کرباسچیان با مرحوم آیت الله مطهری آمدند. آقای مطهری را به ایشان معرفی کرد. معلوم می شود تا آن روز مرحوم طباطبایی برای ایشان شناخته شده نبود. سئوال ایشان این بود که آقا! تمام ادله ای که برای بطلان تسلسل اقامه کرده اند، براهین ریاضی است، درست است همان براهینی که در منظومه سبزواری است، براهین ریاضی است و این برای محدودهاست و مسلما تسلسل در محدود معنا ندارد اما شما ثابت کنید که تسلسل حتی در نامحدود باطل است. ایشان با آن آهستگی که سخن می گفت، جملات کوتاهی گفت، دیدم مرحوم آیت الله مطهری رویش باز شد و قانع شد و گفت: «نسبت معلول به علت از قبیل نسبت معنای حرفی به اسمی است و معنای حرفی بدون معنای اسمی معنا ندارد. و به اصطلاح تمام این علل و معلولی که بی نهایت است، معنایش این است که معلولی است اما در میان آنها علت مستقلی نیست». البته بیانش بیش از این است که من نمی توانم بیانش را بیش از این عرض کنم و توضیح هم مناسب مجلس نیست. از همان زمان، مرحوم علامه مطهری نسبت به ایشان علاقمند شد، نه تنها علاقمند شد، درحقیقت خیلی وابسته به او بود. در نوشته های خودش می گوید: «علامه طباطبایی روحی له الفداء».
خدمات ایشان در حوزه خیلی خدمات چشمگیری است. اولا ایشان آمد مسائل فلسفی را اشاعه داد. مسائل فلسفی در حوزه خیلی محدود بود. حضرت امام هم به صورت محدود تدریس می کرد. مصلحت در همین دید. اما ایشان آمد این مسئله را گسترش داد یعنی کسانی که علاقمندند و از مسائل فلسفی می خواستند بهره مند شوند و در درسشان شرکت می کرد، مانع نبود. بالاتر اینکه مسائل فلسفی را از آن حالت بغرنجی به صورت ملموس درآورد. خیلی می توانست مسائل پیچیده را با آن بیان خودش به صورت ملموس ارائه کند.
یکی از خدماتشان این است که رساله ای دارند در «حرکت جوهریه» ظاهرا هم چاپ شده است. 70 مسئله را در آن رساله حل کرده است. البته عباراتشان، عبارات خیلی مختصری است. درحقیقت، در این راه، راه شیخ الرئیس را دارد؛ همانطوریکه شیخ الرئیس با عبارات کوتاه، مفاهیم عالی را بیان می کند، ایشان هم در این رساله، مفاهیم عالی را با عبارات کوتاه که احتیاج دارد محققینی که شاگرد ایشان هستند، این رساله را توضیح دهند، بیان می کنند.
یکی از خدماتشان در حوزه این است که توانست مسائل روایی را با قرآن تطبیق کند. گاهی در گوشه و کنار حوزه و خارج حوزه، نسبت به بعضی از روایات اظهارنظرهای صحیحی نبود، ایشان آمد بسیاری از روایات را از قرآن درآورد که اگر امام این را می فرماید از این نکته عالی استفاده کرده است که توانست بسیاری از روایات را که در نظر بعید بنظر می رسید مدرک آنها را از خود آیات بیان کند. البته خدماتشان زیادتر ، قلم فارسی در حوزه کم بود. یکی از خدمات ایشان این بود که جمعی را برای مقاله نویسی دعوت کرد آن هم در یک مجله ای که یکی از مراکز دینی تهران آن را منعکس کند. جمعی که در اینجا دعوت کرد، مرحوم مطهری بود، بعد هم مرحوم قدوسی بود، بعد هم مرحوم مفتح بود و آقایان دیگر، مرحوم آقای بهشتی بود و مرحوم آقای موسی صدر بود و کم و بیش اینها شروع به مقاله نوشتن کرد و قلم فارسی در حوزه راه افتاد.
هوالبعد من ای النواحی اتیته؛ این دریاست، من سخن گفتن را از کجا شروع کنم. یکی از مزایای ایشان این است که خیلی حاضر نبود تظاهر به علم کند. اگر کسی با ایشان یکماه در یک خانه زندگی می کرد، اصلا احساس نمی کرد، این مرد، فرد باسوادی است. خیلی نسبت به این مسئله ، کتوم بود. علاوه بر این، کسانی که مستعد بودند، اینها را در سیر و سلوک راه بیندازد، اینها را می پذیرفت. البته نه همه فردی را. همه افراد لایق این مقام نیستند. آنچه را که از استادش مرحوم آسیدعلی قاضی آموخته بود برای شاگردانش القا کرد و عده ای را تربیت کرد.
بنابراین فردی است از شمار دو چشم، یک تن کم وزشمار خرد، هزاران بیش. البته عرائض من ، عرائض افتتاحیه است، حتما باید مختصر و کوتاه باشد والا بیشتر سخن می گفتم. انشاء الله تقدیر از ایشان تقدیر از علم است و تقوا و تقدیر از این است که دیگران این را را بروند البته نسبت به مسائل عرفانی صعودی کتوم بود. چیزی اظهار نمی کرد، گاهی چیزی از دهانش بیرون می رفت. می فرمود خانواده ما حامل بود و من اطلاع نداشتم. مرحوم آسیدعلی قاضی که با خانواده ما پسرعمو بود دیدن ما آمد. بعد گفت که به دخترعمویش گفت این که در بطن شماست مذکر است، می ماند اسم او را عبدالباقی بگذارید. می فرمود بچه هایی که متولد می شدند غالبا نمی ماند و می مردند. گفتند نام ایشان را عبدالباقی بگذارید که اتفاقا نام فرزند بزرگ ایشان عبدالباقی بود. از نظر ادب – ادب عربی و ادب فارسی – ایشان منظومه هایی در نقل، صرف، و خط داشت. آن دو از بین رفت اما خطّش باقی است. و اما ادب فارسی شان از نظر شعرشناسان درجه یک است.
السلام علیک یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیا.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1837636منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: علامه طباطبایی مسائل فلسفی آیت الله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۰۸۳۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اظهارات جنجالی دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرد! / پرونده باز است
روزنامه اعتماد در مطلب خود تحت عنوان «پرونده باز است» با انتشار یک مقدمه به قلم بهاره شبانکارئیان نوشت:
* طی چند هفته گذشته خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد. پس از این ادعا سعی کردم با خانواده این کارگردان و فیلمنامهنویس مشهور سینمای ایران صحبتی داشته باشم. همسر و خواهر مرحوم پوراحمد حاضر به گفتگو نشدند، اما دخترمرحوم حاضر شد گفتوگویی داشته باشد، آن هم پس از پیگیریهای مکرر و چندین روزهام. لازم به ذکر است که عنوان کنم این گزارش صرفا بر اساس گفتههای دخترمرحوم کیومرث پوراحمد تنظیم شده است و انتشار آن از سوی روزنامه به معنای تایید یا رد صحبتهای مصاحبهشونده نخواهد بود. همچنین در مورد عنوان این گزارش نیز لازم میدانم توضیح دهم که «پرونده باز است» نام آخرین فیلمی است که به کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد ساخته شده و موضوع آن برگرفته از پروندهای جنایی و پرحاشیه در دهه ۸۰ است.
در ادامه این مطلب آمده است:
* «ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد برای «اعتماد» است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است....
* و این در حالی است که تصویری از حلقآویز شدن این کارگردان سینما نیز نشان میدهد؛ آثار جراحت روی دو دست او وجود داشته است. همچنین اطلاعات جدیدی به تازگی در مورد ثبت شکایت خانواده شنیده شده که «اعتماد» آن را صد درصد تایید نمیکند، اما این اطلاعات حاکی از آن است که خانواده پوراحمد شکایتی با موضوع مرگ مشکوک مرحوم پوراحمد ثبت کردند. ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ اخباری ضد و نقیض در رسانهها و مجلات هنری منتشر شد. ابتدا برخی رسانهها نوشتند؛ کیومرث پوراحمد، کارگردان و فیلمنامهنویس مشهورایرانی در ویلایی در بندر انزلی بر اثر ایست قلبی درگذشت، اما ساعاتی بعد یک مجله هنری دلیل مرگ کیومرث پوراحمد را خودکشی اعلام کرد.
* مرکز اطلاعرسانی پلیس نیز در اطلاعیهای در مورد مرگ کیومرث پوراحمد اعلام کرد: «در پی اعلام یک فقره خبر فوت مشکوک فردی سالخورده در دهکده ساحلی بندر انزلی به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ موضوع در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان بندر انزلی قرار گرفت. با توجه به اهمیت رخداد، پلیس آگاهی برای بررسی صحت و سقم موضوع در محل حادثه حضور پیدا کردند که با جسد بیجان کارگردان نام آشنای کشورمان کیومرث پوراحمد مواجه شدند. یافتههای پلیس حاکی از آن است که در کنار جسد مرحوم پوراحمد نوشتهای کشف شده است که متاسفانه حکایت از اقدام او به خودکشی دارد.»
* با این حال و با گذشت یکسال از این ماجرا در فروردین ماه ۱۴۰۳، توران پوراحمد؛ خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی اعلام کرد که برادر او به قتل رسیده وآثار جراحت بر بدن او مشهود بوده است. پس از اظهارات خواهر کیومرث پوراحمد «اعتماد» سعی کرد با یکی از اعضای خانواده پوراحمد گفتوگویی داشته باشد.
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید:
* «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
* (در پاسخ به اینکه آیا مرحوم قبل از مرگشان پیگیر فیلم «پرونده باز است» بوده): «فیلم «پرونده بازاست»، هنوز تمام نشده بود و تدوین آن مانده بود. همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد.
* به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
* دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.» ....
* ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ فلاح میری، دادستان مرکز گیلان در رابطه با نامه کشف شده در محل فوت کیومرث پوراحمد و خبر فوت او اعلام کرد: «نوشتهای که همراه مرحوم پوراحمد کشف شده، نوشتهای کاملا شخصی، خصوصی و خانوادگی است. مرحوم در انتهای نامه تاکید کرده غیر از خانوادهاش کسی از محتوای نامه باخبر نشود و با توجه به اینکه خانواده مرحوم از محتوای نامه مطلع هستند در صورت صلاحدید محتوای آن را منتشر خواهند کرد. همچنین به محض دریافت گزارش، بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شد و با بررسیهای اولیه نظر برخودکشی این کارگردان سینما داشت که واکاوی جزییات، مستلزم رسیدگی دقیق قضایی است. جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شد تا علت تامه مرگ بررسی شود و خبر تکمیلی متعاقبا اطلاعرسانی میشود.»
* این در حالی است که تاکنون و با گذشت یکسال هنوزخبر تکمیلی مربوط به علت تامه مرگ از سوی ضابطان و مراجع قضایی منتشر نشده است.
* ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲؛ چهلمین روز درگذشت کیومرث پوراحمد، اکثر خبرگزاریها از جمله اطلاعات آنلاین به یادداشتی در صفحه اینستاگرامی دختر کیومرث پوراحمد اشاره کرد و نوشت: «چهلم شد. چهل روز گذشت از آن روزی که دنیای ما برای همیشه عوض شد. این انسان عاشق ایران بود. عاشق ایران و مردمش بود. از آنها الهام میگرفت و در عوض عشقش را توی آثارش تقدیم میکرد به مردم پاک و مهربان ایران زمین. همه صحبتها، مسیجها و ویسهای پدرم در ساعتهای آخر زندگی شاد و پر از امید بود. در طول دو، سه ساعت تصمیم میگیره به زندگی خودش خاتمه بده؟ خودش را با دست و بدن زخمی، کبود و آسیبدیده حلقآویز کنه؟ ما را که باکی نیست، زمین گرده و خدا بزرگ و مهربون و همیشه هم باهامون.»
* پگاه پوراحمد در آخر تاکید کرد: «پرونده باز است.» ...
tags # سینما سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟